نصب ام نمای یارب بر کرسی ریاست
تا هر زمان بگویم با خلق از سیاست

جایم نمای یارب در جمع زورمندان
تا با لگد بکوبم بر فرق مستمندان

یارب! عمارتم ده در کوی زورگیران
پهلوی یک قومندان در کوچه ی وزیران

چندین محافظم ده مثل سگ شکاری
تا بو کشان بیابند در جمع، انتحاری

یارب! تو موترم ده، مودل بلند و سنگین
هم ضد مرمی و هم ضد کلوخ و سرگین

یارب! تو دعوتم کن در مجلس بزرگان
تا معرفت بیابم با سرتبار گرگان

تسلیم من بفرما، یارب! امور مردم
تا خاک و خس بپاشم در چشم کور مردم

دالر بقدر کافی، یارب حواله فرما!
باغ و زمین و منزل بر من قباله فرما

چون جمله را بدادی، یارب! ز بنده بستان
عقل و شعور و دانش، هوش و سواد و وجدان*

در گیر و دار هستی، یارب! حمایتم کن
در دادگاه محشر، لطفن رعایتم کن!

من بنده یی فقیرم، رشوت اگر نگیرم
باید در این خرابه از گشنگی بمیرم

* این فرد را چندان هم جدی نگیرید! موارد نامبرده جنبه ی تزئینی داشته، نقش چندانی در شخصیت سازی حقیر سراپاتقصیر ندارند و هرگونه ادعایی مبنی بر داشتن چنین خواصی، چه در گذشته و آینده، از جانب ما صرفاً بمنظور شخصیت سازی کاذب صورت پذیرفته و خواهد پذیرفت.

شکسته نفسی: این سروده در بی خوابی محض سروده و نگاشته شده است. مشکلات وزنی، قافیه ای، هجایی، املایی، موضوعی، مفهومی و انشایی در سروده هایی اینچنین اجتناب ناپذیرند. با اینکه خود بر تمامی کوتاهی های موجود در این سروده واقفیم، نظریات و پیشنهادات شما ارجمندان را به دیده قدر نگریسته، در خوب، بهتر و «بهترتر» سازی اش جهد می فرماییم. 

میرزا ملامت
همین لحظه، بیت مبارک